چیزهایی درباره کیت میلت (Kate Millett)

          

 «تظاهرات تنازع بقاست... من اصلا فکر نمی کردم که این همه زن مبارز و آگاه به جنسیت خود ببینم... حالا زنان ایران در مرکز مبارزه ما در جهان قرار گرفته اند...» این گفته ها از آن کیت میلت فمینیست آمریکایی است. او که 8 مارس 1357 ه.ش. در تظاهرات ضد حجاب در کنار زنان ایرانی حضور داشت، _ اگرچه چند روز بعد از کشور اخراج شد_ جز معدود فمینیستهایی است که به فعالیتهای زنان مشرق زمین علاقمند بود. 

میلت مجسمه ساز، فیلمساز ، نویسنده و فمینیست آمریکایی است که نامش بیش از هر چیز با کتاب معروف «سیاست جنسی» گره خورده که در 1970 چاپ  کرده است. سیاست جنسی پایان نامه دکتری میلت در دانشگاه کلمبیا بود که مفاهیم و تفسیرهای جدیدی را به ادبیات جنبش زنان وارد کرد و بعدها مرجع بسیاری از فمینیستها شد.

میلت در ایران نامی آشناست؛ با این وجود، اثری از او ترجمه نشده است. تنها ترجمه از آثار میلت به فارسی بخشهای بسیار اندکی از سیاست جنسی با عنوان«مبانی ایدوئولوژیک، بیولوژیک، جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصادی و آموزشی و پرورشی تئوری سیاست جنسی» است که توسط سازمان زنان در تاریخ نامشخصی به چاپ رسیده است.

این نوشته تلاشی است برای بررسی اهم موضوعاتی که میلت به عنوان یک فمینیست موج دومی به آن توجه کرده است.


هم

کیت میلت، مجسمه ساز، نویسنده و فیلمساز فمینیست

 در معرفی کیت میلت در ویکیپدیا آمده است: « کیت میلت مجسمه ساز، نویسنده و فیلم ساز فمینیست.»

آنچه در این معرفی ابتدایی بیش از همه به چشم می­آید ترکیب هنرهایی است که میلت آنرا تجربه نموده است. وی به عنوان یک هنرمند و نظریه پرداز فمینیست در موج دوم تاثیر فراوانی نهاد.

برخی میلت را از جمله فمینیستهای روانکاو می دانند. دلیل آن نظریاتی است که میلت در حوزه روانشناسی اجتماعی مطرح نموده است. به عنوان نمونه او درباره شکل گیری هویت جنسی با استفاده از اندیشه های رابرت استلر استدلال کرد که «به زن خصایص عاطفی داده می شود و به مردان خصایص رهگشا» (هام،401:1382) وی هم چنین «قدرت مردان بر زنان را روانشناسی اجتماعی شرطی سازی تعریف می کند.» (همان:354) اما با نگاهی به دیگر عقاید میلت، می توان آن را در زمره فمینیستهای رادیکال دانست. او اهمیت بسیاری به مردسالاری می دهد و آن را منشا همه سرکوبهای علیه زنان می داند، همچنین سعی دارد ریشه های این مردسالاری رابیابد و برای آن مبناهای متفاوتی بیابد. افزون بر این میلت نقش خانواده را در تثبیت مردسالاری بسیار برجسته می بیند و به خشونت علیه زنان هم در حوزه خصوصی و هم در حوزه عمومی تاکید می کند. مجموعه این نظریات وی را به فمینیستهای رادیکال نزدیک می کند.

علاوه بر نقش وی در نظریه های فمینیستی، فعالیتهای میلت در جنبش زنان ویژگی به خصوصی داشت. گرچه اندیشه هایش، تاثیر زیادی در تفکر فمینیستی موج دوم نهاد اما نام وی از شهرت چندانی برخوردار نشد. Charles Krinsky در مورد جایگاه میلت در تاریخ جنبش زنان اینگونه می گوید: « شاید به خاطر عدم تمایل میلت به سخن­گو بودن در جنبش زنان، او و کارش موفق نشد آن جایگاه محبوب و ماندگاری که دیگر فمینیستهای موج دوم نظیر Steinem, Betty Friedan, Germaine Greer داشتند به دست آورد.» (wikipedia)

افزون بر این توجهی که میلت به جنبش زنان در کشورهای دیگر جز آمریکا داشت جالب توجه است. او پس از انقلاب اسلامی و در 1979 برای حمایت از زنان ایرانی، به ایران سفر کرد و همانطور که گفته شد از ایران اخراج شد. او شرح سفر خود به ایران را در کتاب  Going to Iran آورده است. همچنین فصلی از کتاب The Politics Of Cruelty (سیاست بی رحمی) اش درباره ایران و شرح زندانهای آن است.

میلت  فیلمسازی را هم تجربه کرد. Three lives  فیلم 70 دقیقه ایست که با تمرکز بر زندگی 3 زن ساخته شده است. خواهرش، Lillian

 Shrver  شیمیدان و Robin Mid هنرمند. این سه زن قصه زندگیشان را در این فیلم بازگو می کنند.

وی در عرصه نویسندگی هم کارهای قابل توجهی ارائه داد. کتاب Flying وی نوعی اتوبیوگرافی است که وی در آن چگونگی آشنایی با همسرش، تجربیات عاشقانه و زندگی مشترکشان بیان می کند.

The loony bin trip کتاب دیگریست که وی از ماجرای فروپاشی روانی اش که مدتی او را از پا انداخته بود نوشته است.

او در تمام سالهای زندگی اش مجسمه سازی را با جدیت ادامه داد وچندین نمایشگاه هم برگزار کرد.

میلت فمینیست:  

انگونه که گفته شد انتشار کتاب «سیاست جنسی» میلت نقطه عطفی در نظریات فمینیستی به شمار می آید. نظرات عمده میلت در این کتاب مطرح شده است. برای ارائه بهتر عمده ترین مباحثی که او به آن در این کتاب و کتابهای دیگر_با توجه به کمبود منابع راجع به او- مطرح نموده ،  نوعی تقسیم بندی موضوعی صورت گرفته است؛ موضوعاتی نظیر: سیاست جنسی، پدرسالاری، خانواده، کنترل بر بدن، خشونت. هم چنین اشاراتی به نقش برجسته میلت در نقد ادبی شده است که در ادامه می آید. 

سیاست جنسی

در تعریف اصطلاح «سیاست جنسی» اینگونه آمده است: «ویژگی سیاسی احساس جنسی که بر مبنای قدرت نابرابر روابط جنسی قرار دارد. فرض اصلی نظریه فمینیستی این است که سیاست جنسی پشتیبان مردسالاری در جهت سیاسی کردن زندگی شخصی است.» (هام،407:1382) این اصطلاح از عنوان کتاب کیت میلت با همین نام گرفته شده است.

میلت در این کتاب تعریف متفاوتی از سیاست ارائه می دهد. از نظر او سیاست «مناسباتی بر بنیاد قدرت است یعنی ترتیباتی که یک گروه را زیر کنترل گروه دیگر قرار می دهد» (آبوت،255:1383) به تناسب این تعریف روابطی که در حوزه خصوصی افراد (از جمله روابط زن و مرد در خانواده) هم از جمله مباحث مهم در حوزه سیاست است.

او سعی دارد نشان دهد « جنس مقوله ای از منزلت با جنبه های سیاسی است.» (میلت:8) او برای اثبات این ادعا به رابطه میان نژادها اشاره می کند. او تاکید می کند که رابطه نژادها با یکدیگر که به برتری انتسابی نژادی بر نژاد دیگر همراه می شود در واقع رابطه ای سیاسی است که مستلزم فرمانروایی کلی یک جماعت بر جماعت دیگر است. « گروه زیردست، از طریق پی_نهادهای سیاسی موجود، نمی تواند حقوق پایمال شده ی خود را چنانچه شاید استیفا کنند. به علاوه همین پی- نهادها مانع تشکل این گروه در مبارزات و مخالفت های سیاسی قراردادی می شوند.» (میلت:10)  همین رابطه نیز در رابطه بین دو جنس حاکم است. این حاکمیت زیرکانه تر، خشن تر و همگونه تر و پایدارتر از هرگونه سلطه است.

او برای سیاست جنسی مبانی متنابعی را در نظر می گیرد. مبنای ایدئولوژیک، بیولوژیک، جامعه شناختی، روانشناسی، اقتصادی و انسان شناسی.

او معتقد است که سیاست جنسی از طریق همنواسازی اجتماعی دو جنس با سازها و روشهای حکومتی پدرسالارانه در روش، منش و نقش و منزلت خود را حفظ کند  و این 4 عنصر با هم در ارتباطند و به هم وابسته اند. منش بر مبنای کلیشه های رایج از زنانگی و مردانگی ساخته می شود و نقشهای جنسیتی زن و مرد آن را تکمیل می کند. موقعیت فرودست زنان که هم در کلیشه های جنسیتی رایج و هم در نقش های جنسیتی وجود دارد آنها را از نظر منزلت پایینتر از مردان قرار می دهد.

پدرسالاری

پدرسالاری از جمله مفاهیم مهمی است که فمینیستها بر آن تاکید می کنند و بر اساس آن مناسبات سرکوبگرانه و استثمارگرانه تاثیرگذار بر زنان را توضیح می دهند. تفسیرهای متفاوتی از مردسالاری تاکنون ارائه شده و فمینیستهای مختلف از منظرهای متفاوت به آن پرداخته اند.

میلت پدرسالاری را نوعی شیوه اعمال قدرت و سلطه جهان شمول می داند. شیوه اعمال قدرتی که مستقل از سرمایه داری یا هر نوع شیوه تولید عمل می کند. «جامعه ما، مانند همه دیگر تمدنهای تاریخی  جامعه یی پدرسالارانه است. این واقعیت آشکاریست و برای پی بردن به آن کافیست به یاد آوریم که ارتش، صنعت، تکنولوژی، دانشگاهها، علم، منصبهای سیاسی، سرمایه_ خلاصه همه راههای قدرت در درون جامعه و از جمله نیروی قهری پلیس، یکسره در دست مردانند.» )میلت:11)

او معتقد است نظام پدرسالاری به عنوان یک نظام قدرت به خوبی در اذهان جا گرفته و لزومی ندارد دعاوی اش را به شکل مشهود بیان کند زیرا که این دعاوی طبیعی جلوه می کنند. همچنین توضیح پدرسالاری با دلایل فیزیولوژی آنرا به امری اجتناب ناپذیر و تاریخی مبدل کرده است اما برخی انسان شناسان باور دارند «پدرسالاری دارای منشا آغازین نیست بلکه شکل اجتماعی دیگری پیش از آن وجود داشته است. اگر چنین باشد، برهان نیروی جسمانی به عنوان تئوری منشاهای پدرسالاری توضیح چندان کافی نخواهد بود.» (میلت:16)

وی معتقد است نه عامل بیولوژیک، که بار فرهنگی که به آن داده می شود منشا پدرسالاری است. او با مدد از تفکیک جنس و جنسیت، نقش عامل بیولوژیک را بسیار محدود می بیند و بر این اعتقاد است که تفاوتهای زیستی تحت تاثیر فرهنگ شکل خاصی یافته و به فرودستی زنان منجر شده است.

«سیادت مرد مانند دیگر معتقدات سیاسی، سرانجام نه در نیروی جسمانی بل در قبول نظامی از ارزشها نهفته است که جنبه بیولوژیک ندارد.» (میلت:16)

او در تعریف طبقه در جامعه پدرسالار می گوید می گوید« طبقه سلسله مراتبی اقتصادی و اجتماعی است که یک زن را در مقابل زن دیگر قرار می دهد.(هام:83) و آنکه از این تقابل سود می برد مرد است. وی می گوید:

«یکی از آثار و نتایج طبقه در درون پدرسالاری نهادن یک زن در برابر زن دیگر است که در گذشته تعارض تند و تیز میان نجیب و زن روسپی را ایجاد می کرد، و در زمان حاضر تعارض تند وتیز میان زن کار ورز و زن خانه دار را ایجاد می کند. یکی بر تامین و حیثیت دیگری رشک می برد در حالیکه این دیگری، فراسوی محدوده ی احترام آرزوی آن چیزی را دارد که به گمان وی آزادی، ماجرای هیجان انگیز، و تماس آن دیگری با دنیای بزرگ است. به خاطر مزایای متعدد ضوابط تبعیض آمیز جنسی، مرد در هر دو دنیا شرکت می کند و با قدرتی که امکانات اجتماعی و اقتصادی برترش به او داده است زنان از هم بیگانه شده را همچون رقبا بر ضد یکدیگر به بازی می گیرد.» (میلت:37)

«بر اساس نظریه وابستگی میلت زنان تحت سلطه مردسالاری یک طبقه جنسی وابسته هستند.» (هام، 433:1382) از نظر او در جامعه پدرسالار، زنان اندکی هستند که به طور مستقل از مراتب طبقاتی بالا روند اما اکثر آنان نه در ایجاد نظام طبقاتی نقش دارند و نه می­توانند این ساختار را تغییر دهند. آنها به صورت طبقه وابسته ای هستند که به حساب محصول اضافی زیست می کنند، رهایی از این شرایط تنها از طریق آگاهی زنان از این سلطه میسر است.

میلت از جمله فمینیستهایی است که مفهوم تفاوت را برای توضیح جایگاه زنان در جامعه مردسالار به کار می برد. وی معتقد است تفاوتهای زنان با مردان مکانیزم اصلی سرکوب زنان است. این تفاوت محصول مردسالاری است و مذکر و مونث واقعا دارای دو فرهنگ متفاوتند.

« به سبب مقتضیات اجتماعی ما، جنس نر و جنس ماده در واقع دو نوع فرهنگند و تجارب زندگی آنان سخت با هم تفاوت دارند و این موضوعی بسیار مهم است.» (میلت:23)

خانواده

خانواده از مفاهیم مورد توجه فمینیستهاست. آنها «به این دلیل به خانواده توجه دارند که آن را نفع برنده اصلی از کار زنان و مرکز این کار و در ضمن منشا بنیادی ترین هویت زنان یعنی هویت مادری می دانند.» (هام،1382: 152) آنها از رویکرد رایجی که جامعه شناسی و روانشناسی به خانواده دارند انتقاد می کنند.

میلت در کتاب «سیاست جنسی» در توضیح عامل جامعه شناختی سیاست جنسی از نهاد خانواده می گوید و آن را اصلی ترین نهاد نظام پدرسالاری و واحدی مردسالار درون کل ساختار مردسالاری می داند زیرا که خانواده با واسطه شدن میان فرد و ساختار اجتماعی همنوایی با آن را فراهم می کند.

او تاثیر ساختار خرد خانواده را در جاهایی بیشتر از ساختار کلان جامعه می داند.

«حتی در جامعه های پدرسالارانه یی که حقوق قانونی شهروندی به زنان اعطا کرده اند فرمانروایی بر زنان معمولا از طریق خانواده انجام می گیرد و آنان چندان یا هیچ رابطه رسمی با دولت ندارند.»(میلت:27)

به نظر وی کارکرد اصلی خانواده در جامعه پدرسالارانه بارآوردن فرزندانی است که همنوا با ایدئولوژی پدرسالارانه رشد یافته­اند. البته رسانه­ها، مدارس و دیگر منابع اجتماعی شدن نیز در این امر به خانواده یاری می­رساند. همچنین این تاثیر خانواده با منابع دینی تقویت می­شود.

کنترل بر بدن:

یکی از مفاهیم بسیار مهم که توسط فمینیستهای رادیکال مطرح شد تاکید بر حق زن بر کنترل جسم خود بوده است. آنها اینگونه استدلال می­کردند که جسم زنان بنیان فیزیکی است که از آن به طرف جهان حرکت می­کنند و زنان باید نسبت به جسم خود آگاهی و بر آن کنترل داشته باشند. زنان در مورد داشتن یا نداشتن فرزند حق انتخاب دارند و باید بتوانند قدرت کنترل موالید خود را به طور فردی به دست بگیرند و در نتیجه هر نوع اعمال کنترل اجتماعی تحت سلطه مردان را نفی می­کنند.

میلت علت عدم آزادی جنسی و تسلط زنان بر جسم را ناشی از «بکارت پرستی، ضوابط تبعیض آمیز جنسی، مقررات ضد سقط جنین و در بسیاری جاها به علت آنکه جلوگیری از آبستنی از لحاظ جسمی یا روانی برای زن میسر نیست.» (میلت:69) میداند.

همچنین معتقد است که «نظامهای حقوقی و قانونی پدرسالارانه با محروم ساختن زنان از مالکیت بر جسم خودشان، آنان را به سقط جنینهای غیر قانونی وامیدارند.» (میلت:48)

خشونت:

میلت در توضیح مبانی پدرسالاری از فشار (force) نام می­برد تا جنبه اجبار و فشاری که در جامعه پدرسالار اعمال می شود توضیح دهد. از نظر او «اکثر جوامع پدرسالارانه زور را از طریق نظام های حقوقی خود به صورت پی-نهاد در آورده­اند.» (میلت:47) بطور مثال در قوانین  زنا در اکثر جوامع این زنان هستند که مورد کیفر سخت­تری قرار می­گیرند.

علاوه بر این، آموزش­های فرهنگی این باور را به وجود می­آورد که به کار بردن زور تنها به مردان اختصاص دارد و آنها به لحاظ جسمی و روانی آمادگی ارتکاب خشونت جسمانی را دارند. در مقابل زنان نمی­توانند از خود دفاع کنند و از لحاظ جسمی و روانی در سطح آسیب­پذیری قرار دارد. این کلیشه های جنسی  باعث می­شود خشونت مردان بر زنان دلایل کاملا منطقی بیابد و طبیعی بنماید.

آنچه میلت در بحث خشونت علیه زنان برجسته می کند تجاوز جنسی است :

« از لحاظ سنتی، هتک ناموس همچون بزهی به شمار آمده است که مردی بر ضد مرد دیگر مر تکب می شود و به دیگر سخن این بزه عبارتست از استفاده سوء از زن متعلق به دیگری» (میلت:49)

از نظر او جامعه پدرسالار احساس سنگدلی و امیال جنسی را به نحوی با هم مرتبط می­کند و این تمایل و فعالیت را با قدرت برابر می­داند. در نتیجه این خشونت­طلبی نقش مردانه و قربانی شدن نقش زنانه تعریف می­شود. با اتکا به این استدلال، از جنبه خشونت بار تجاوز جنسی کاسته می­شود.

میلت معتقد است معنای اجتماعی تجاوز جنسی که به عنوان شهوترانی شناخته می­شود در جهت تحقیر و هر چه بیشتر ضعیف ساختن زنان عمل می­کند.

نظریه فمینیستی نظرات میلت را با کشف و مبارزه علیه دیگر مظاهر خشونت مردانه مانند کتک زدن همسر و پورنوگرافی دنبال کرد.

نقد ادبی فمینیستی ((Feminist criticism

کیت میلت در کتاب سیاست جنسی  خود به نقد ادبی هم می پردازد. اگرچه ویرجینیا ولف را آغازگر نقد ادبی فمینیستی می­دانند اما برخی معتقدند «نقد فمینیستی معاصر با سیاست جنسی کیت میلت آغاز می­شود. نقش ویژه میلت جای دادن ادبیات درمتن سیاسی مردسالاری است. » (هام:100)

« نقد فمینیستی یک سیستم نقد ادبی است که درک نویسنده از زن و مرد و هم چنین در مورد زنانگی و مردانگی را مورد بررسی قرار می دهد تفاوت بین جنسیت زنانه و مردانه بطور یکجانبه در ادبیات به کار برده شده است. هدف نقد فمینیستی این است که نقد را انسانی و ادبیات را واقعی کند.» ( تمیزی،19:1997)

دامنه موضوعاتی که در نقد ادبی فمینیستی به آن توجه می­شود وسیع است؛ از جمله آن می توان به «بازسازی تاریخ زنان و سنت ادبی زنانه، تاریخ نگاری فمینیستی، شکل گیری معیارها، نقد فمینیستی سیاهان، نقد بازنمود زنان در هنرهای دیداری و ادبیات، زنان و فرهنگ عامه، مجادله میان جبرباوری زیستی با ساخت اجتماعی جنسیت، دو جنسی بودن، فرهنگ و سنت هم جنس گرایی زنان، خوانش مبتنی بر جنسیت، سرشت نوشتارهای زنان و شرایطی که در آن این آثار تولید شده­اند، خودزندگینامه­نویسی و زیست-نوشتار زنان و تفاوت، مسئله­ی سوژگی و ساخت جنسیت، پسا استعمارگری و امپریالیسم فرهنگی، جستجو برای یافتن منطقی بدیل و امکان ایجاد معرفت شناسی زنانه» (مکاریک،387:1383) اشاره کرد.

عموما نقد فمینیستی را به دو شاخه عمده «نقد فمینیستی فرانسوی» و «نقد فمینیستی انگلیسی-آمریکایی» تقسیم می­کنند (همان:388) نقد فمینیستی فرانسوی بیشتر نقد ساختاری و روانکاوانه به اثر دارد. کریستوا، ایریگاری، سیسکو، ... از منتقدین فمینیست فرانسوی هستند. «نفد فمینیستی فرانسوی با استفاده از ساخت­شکنی توجه خود را بر زبان قرار می­دهد و مکانیزم­های بازدارنده زبان پدرسالار را افشا کرده و در هم می شکند. منتقدین فرانسوی علاقمند به خلق زبان زنانه در نوشتار زنان هستند و به ترم زن/مرد می­پردازند و این نظر را که زن به عنوان یک ترم منفی یا اضافی شناخته می­شود درهم می­شکنند.» (تمیزی،43:1997) در این نقد چگونگی بازنمایی بدن اهمیت می­یابد.

در نقد فمینیستی انگلیسی _ آمریکایی، چگونگی بازتاب  تجربیات زنان و صدای زنانه در ادبیات مورد توجه قرار می­گیرد. در اینگونه  نقد «به بررسی کمبود کاراکترهای واقعی زنان در آثار نویسندگان مرد می پردازد و در عین حال استفاده از فرهنگ مردسالار در آثار زنان نویسنده را نیز در نظر می گیرد و نشان می دهد که زنان چگونه با کاربرد شخصیت های قالبی ساخته فرهنگ مردانه از فرهنگ مردسالار دنباله روی می کنند. با نقد آن روشن می کند که چگونه آثار این زنان می توانند بر روی آگاهی های فردی سایر زنان تاثیر منفی بگذارند.» (همان:12)

میلت در زمره منتقدین گروه دوم قرار می­گیرد. او نقد فمینیستی را یک « فرم ترجمه می­داند که با تفسیرهای خود طریقی که یک نوشته را می بینیم تغییر می­دهد و دو کلید در اختیار دارد: یک فرهنگ لغات (vocabulary) که قدرت زبان را مشخص می­کند و دیگر نقطه نظر  (point of view) » (همان:29) نقدی که وی در سیاست جنسی بر زنانگی و مردانگی در آثار  برخی نویسندگان نگاشت جز اولین آثار مهم نقد فمینیستی محسوب می­شود.

میلت در این کتاب به نقد آثار مردان نویسنده می­پردازد؛ نویسندگانی چون د.ه.لارنس، هنری میلر و نورمن میلر ژان ژنه. او سلطه مردانه را در این آثار را برملا می­کند و نشان می­دهد «چهره زنان بر مبنای هنجارهای مردسالار شکل گرفته است.» (مکاریک،397:1383)

از جمله مواردی که میلت در این آثار برجسته می­کند توصیفهای جنسی و کاربرد لغات جنسیت­گراست. بطور مثال کاربرد واژه serving در مورد زنان را به شدت مورد انتقاد قرار می­دهد و معتقد است این واژه هم در خدمت بورژوازی است و هم قدرت مردان. وی در مورد میلر می­گوید: « او قادر نیست رفتار جنسی را بطور واقعی تشریح کند. استفاده از زنان فاحشه به عنوان شیئی در آثار او ارائه چهره ای نادرست است، یا در کتاب «رویای آمریکایی» «American Dream» در آن روجک ابتدا زن خود را به قتل می­رساند سپس با خدمتکار خود روتا عمل جنسی غیر عادی می­کند و در واقع با قتل و عمل جنسی غیرعادی به جنگ با زنان بر­می­خیزد . از دیدگاه میلت نویسندگان مرد به دلیل جنسیت خود به ناچار سیاست جنسی سرکوبگرانه دنیای واقعی را در داستان خود مطرح می­سازد.» (تمیزی،18:1997)

علاوه بر این او به خودزندگینامه نوشت مردان علاقمند است و می­گوید: « مردان نویسنده به وسیله شخصیت مردانه و دیدگاهی که در اثر از خود نشان می­دهند روش رفتار خود را معرفی می­کنند.» (همان:28)

شرح وقایع زندگی کیت میلت:

1934: کیت میلت در 14 سپتامبر در ایالت  مینه سوتا به دنیا آمد.

1956: میلت از دانشگاه میته سوتا فارغ التحصیل شد.

1958: مقان اول را در دانشگاه آکسفورد به دست آورد.

1961_1963: اقامت در ژاپن و برگذاری نخستین نمایشگاه انفرادیش در ژاپن.

1963: ازدواج با مجسمه ساز ژاپنی فومیو یاشیما و بازگشت به آمریکا.

1966: به عضویت سازمان ملی زنان(NOW) درآمد. و از همین سالها با جنبش زنان همراه شد.

1969: در این سال او کتاب معروف خود «سیاست جنسی » را که در اصل رساله دکترایش در دانشگاه کلمبیا بود به چاپ رساند.

1971: در این سال فیلمی درباره زنان با عنوان Three lives ساخت. همچنین کمیته زنان نویسنده و هنرمند را تاسیس کرد.

1979: سفر کوتاه به ایران و انتشار کتاب Going to Iran

1985: میلت از همسرش جدا شد.

1990: انتشار کتاب The loony bin trip (نجم عراقی و دیگران، 378:1382)

کتاب شناسی کیت میلت:

·                                             Sexual Politics (1970)

·                                             The Prostitution Papers (1973(

·                                             Flying (1974)

·                                             Sita (1977)

·                                             The Basement (1979)

·                                             Going to Iran(1980)

·                                             The Loony_Bin Trip (1990)

·                                             Believe me, you don’t want a picture of that (1991)

·                                             The Politics Of Cruelty(1994)

·                                             A.D.:A Memoir (1995)

فهرست منابع:

_ آبوت، پالما و کلر والاس (1383). جامعه شناسی زنان. ترجمه منیژه نجم عراقی. تهران: نی.

_تمیزی، بکری(1997). نقد فمینیستی مهاجرت در آثار زنان داستان نویس ایرانی. کالیفرنیا

_مشیرزاده، حمیرا (1385). از جنبش تا نظریه (تاریخ دو قرن فمینیسم). تهران : شیرازه

_ مکاریک، ایرناریما(1383) دانش نامه نظریه های ادبی معاصر. ترجمه:مهران مهاجر، محمد نبوی. تهران: آگه

_ میلت، کیت.(بی تا). مبانی ایدوئولوژیک، بیولوژیک، جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصادی و آموزشی و پرورشی تئوری سیاست جنسی. سازمان زنان ایران

_نجم عراقی، منیژه، مرسده صالح پور و نسترن موسوی (1382). زن و ادبیات (سلسله پژهش های نظری درباره مسائل زنان) . تهران:چشمه

_هام،مگی و سارا گمیل(1382) فرهنگ نظریه های فمینیستی. ترجمه: نوشین احمدی خراسانی ،فیروزه مهاجر ،فرخ قره داغی. تهران: توسعه

_ http://en.wikipwdia.org/wiki/kate_millett