فقط نــــــــــــــــــــــگاه زنانه و دیگر تقریباً هیچ

زمان به عنوان عنصر تعیین کننده اتمسفر حاکم بر داستان از منظر جنبه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، حالت گنگ و نامأنوس و بی مفهوم داشته و در پاره ای موارد مانند اختلاف سنی راوی و مرد زینت و سالهای آشنایی آنها در دانشگاه و اصولاً سالهای اولیه که داستان روایت می کند نسبت به سالهای پایانی که راوی در بیمارستان بستری است کاملاً غیر منطقی به نظر می رسد .

راوی با نام نبردن از خود و دادن لقب "مرد زینت" به معشوقش در واقع دنباله رو نظام فکری مخدوش حاکم بر جامعه که در آن از زن به عنوان عنصر درجه دوم و شخصی که علی القاعده تقریباً حقی ندارد نشان می دهد و جالب اینکه در جای جای داستان با تکرار و تأکید ضمنی ولی محسوس آن ولو با انتقادات جزئی که بر آن روح کلی خدشه ای وارد نمی سازد آن را مورد تأیید نیز قرار می دهد (به زن ها یاد داده اند که باید سکوت کنند، اشاره به توپ سنگی در صفحه 188، اشاره به سکسکه مادر راوی خلال صفحه 189، و این که راوی می گوید من هم مثل عزیز کم حرف می زنم که در واقع نشان دهنده مطیع بودن زنان است درصفحه 191) .

ادامه مطلب ...

و دیگران...

   رمان « و دیگران» نوشته محبوبه میر قدیری است که اولین بار در اردیبهشت سال 85 ، توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسید. این کتاب در مورد زنی است  که سال ها دل در گرو عشق مردی دارد که دارای همسر و دو فرزند است. خواننده رمان از طریق راوی ،زن داستان، با دغدغه های این زن آشنا می شود . ما هیچ گاه در طول داستان با اسم واقعی راوی برخورد نمی کنیم. رمان ، به سبک جریان سیال ذهن ( جریان تداعی) نوشته شده است.  به عبارتی تمام داستان در ذهن راوی در حال جریان است. داستان از لحظه ای شروع می شود  که راوی، زینت، همسر مرد مورد علاقه خود را پس از سال ها، به طور تصادفی، در بیمارستان ملاقات می کند: « زینت من که می گویم کار خدا بود. و گرنه بعد این همه سال او...ه! من کجا و تو کجا؟» (ص1) راوی برای خارج کردن رحم خود در بیمارستان بستری است و زینت نیز برای زایمان دخترش بهار در بیمارستان حضور دارد.

    رمان « و دیگران » را می توان از منظرهای مختلف واکاوی نمود. درونمایه اصلی رمان در مورد یک زن است. نویسنده در این رمان کوشیده دغدغه ها و ترس های یک زن را هنگامی که نقش معشوق را در زندگی یک مرد ایفا می کند، از زبان خود زن روایت کند. با توجه این که مضمون رمان  زندگی یک زن است، یکی از مسائلی که در نقد رمان  « و دیگران» می توان به آن پرداخت بررسی ویژگی های این  زن و شرایط اجتماعی است که در رمان به تصویر کشیده شده است  و از طرف دیگر  بررسی جایگاه زن در مکان، زمان و شرایط اجتماعی حاکم بر کتاب است.

          

ادامه مطلب ...

فرزند دختر و چالش های مردسالار

پنجشنبه بیست و شش دی ماه٬ سه تا پنج و ربع عصر٬ جلسه ی چندین و چندم و فصل اول "اگر فرزند دختر دارید ..." النا جیانینی بلوتی با ترجمه آقای پوینده .

طبق روال همیشه با خبرهای هفته و این بار دو هفته در حوزه های مرتبط با زنان و حضور تمامی اعضا آغاز کردیم . چند خبر از فروغ و پیگیری اش برای خبرهای بیشتر و انکارهای ما . در خصوص اخبار دست کم بیست و پنج دقیقه صحبت کردیم تا نوبت به کتاب رسید .

"اگر فرزند دختر دارید ..." 1974 (53-1352) نوشته و برگردان آن در 1376 انجام شده است . آن طور که بر می آید - حداقل از فصل اولش - خلاف استفاده از مطالب علمی بیشتر دارای تم ژورنالیستی است و با گذشت نزدیک به چهار دهه از زمان نگارش تکیه روی مطالب علمی آن نیز چندان عقلایی به نظر نمی رسد . احساسات در جای جای آن موج می زند و حالتی مانیفست گونه به آن می بخشد، کما اینکه مترجم در پیشگفتار هم متذکر می شود که کتاب حاضر درصدد انتقاد از زنان نیست و در جهت ایجاد خیزش در آنها نگاشته شده و حالتی انگیزشی دارد .

ادامه مطلب ...

وقتی جنس دیگر نبود که ...

دم دمای غروب یک روز پاییزی بود . در اتاق راه می رفت که پای راستش تو بند کیف اداریش که به صندلی اتاق تکیه داده بود گیر کرد٬‌ تندی ملموسی در حرکاتش به چشم می آمد که به شور هم بی شباهت نبود . مهمانی سر شب شروع می شد . بالاخره این هم خودش  یه تنوعی محسوب می شد آن هم بعد از یک هفته ی نسبتاْ کسالت آور .

استحمام کرده و صورتش رو هم اصلاح کرده بود . تنها نگرانیش اتو کردن پیراهنی بود که موقع برگشت از محل کار خریده بود تا تو مهمونی شرکت کنه . چون تا به امروز به تعداد انگشتان دو دستش هم لباس اتو نکرده بود . با هزار زور و ضرب مشغول شد . اتو کردن جلو و پشت پیراهن خیلی ساده نبود ولی به هر زحمتی این کارو انجام داد . داشت به این فکر می کرد٬ اتو کردن هم کاری نداره که بعضی ها تا به حال این قدر بابت انجام دادنش سرش منت گذاشته بودند و همین طور یقه پیراهنو خیلی قشنگ و با طمأنینه اتو می زد و به خودش می بالید . همین که خواست آستین های پیراهنو اتو کنه مکث کرد٬ چند بار اونارو این ور و اون ور کرد تا بفهمه که چی کار باید بکنه . هر کاری کرد نشد که نشد٬ یک طرفو اتو می زد٬ اون طرفش چروک می شد . اون طرفو اتو می کرد٬ این طرف چروک بود٬ تازه هفت هشت تا خط آستین هم برای پیراهن درست کرده بود .

ادامه مطلب ...

ترس و شهر

ترس از جنایت اعتماد به نفس زنان را کاهش داده و دسترسی آنها به فضای عمومی را محدود میکند. کاسکلا(1997) ترس زنان را بازتابی از ساختارهای قدرت جنسیتی جامعه ی بزرگتر می داند. او این دیدگاه را که ترسو بودن از خصایص زن بودن است را به چالش کشیده  و به پیروی از مسی معتقد است ” محدود کردن تحرک زنان چه در کاربری فضا و چه در کسب هویت ‏ٌوسیله ای برای زیر سلطه بردن آنها بوده است.“

ادامه مطلب ...

...

اگر همه آنانی که به تمنای کمکی / دستی به سوی من گشوده اند 

همه آن معصومان مقدس/ زنان درهم شکسته و ناتوان 

به زندان شدگان خود را کشندگان - 

اگر آنها تنها یک کوپک برایم فرستاده بودند  

  من ثروتمندتر از همه مصر می شدم... 

اما آنها پولی نفرستادند 

در عوض مرا سهمی از نیرویشان بخشیدند 

و اینک هیچ چیز در جهان  / نیرومندتر از من نیست. 

و اینک می توانم همه چیز را تاب آورم 

                          

                     حتی این زمانه را...  

 

 

«آنا آخماتووا» 

 

آنا آخماتووا در ویکپدیا   

فصلنامه سمرقند ویژه آنا آخماتووا

به بهانه تولد فروغ

می­آیم، می­آیم، می آیم

با گیسویم: ادامه بوهای زیر خاک

با چشمهایم: تجربه­های غلیظ تاریکی

با بوته­ها که چیده­ام از بیشه­های آن سوی دیوار

می­آیم، می­آیم، می آیم

و آستانه پر از عشق می­شود

و من در آستانه به آنها که دوست می­دارند

و دختری که هنوز آنجا

در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد.

 

«به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد»

فروغ فرخزاد     

فروغ شاعره­ای جستجوگر

 احمد شاملو

شعر فروغ همیشه برای من یک چیز زیبا بوده است، اگر این صفت برای بیان کیفیت شعر فروغ کافی باشد.

فروغ، تا آن حدی که من می شناسم و به من اجازه می دهد که قضاوت کنم، در شعرش- همچنانکه در زندگی- یک جستجوگر بود. من هرگز در شعر فروغ نرسیدم به آنجایی که ببینم فروغ به یک چیز خاصی رسیده باشد. همچنان که ظاهراً زندگیش هم همینطور بود. یعنی فروغ چیز معینی را جستجو نمی کرد. در شعر او حتا خوشبختی یا عشق هم به مثابه چیزی که دنبالش برویم و پیدایش کنیم مطرح نمی شود. او در زندگی اش هم هرگز دنبال یک چیز خاص نرفت، خواه به وسیلهﻯ شعر، خواه به وسیلهﻯ فیلم و خواه به وسیلهﻯ هر عامل دیگر. من او را همیشه به این صورت شناختم که رسالت خودش را در حد جستجو کردن پایان داد.

ادامه مطلب ...

زن بودن مضاعف...

۱.

چند ساله بودم؟ نمی­دانم چند ساله بودم که دچار زن بودگی مضاعف شدم! ناخواسته بود یا خواسته؟ نمی­دانم. انتخاب کردم یا مجبور شدم؟ آن را هم نمی­دانم.

چند ساله بودم؟ نمی­دانم چند ساله بودم که زن بودنم را باور کردم! و ناگهان زن بودن دیگران را هم! و در این کشف و شهود مسئولیتی بارم شد به قدمت زنده بودنم؛ که دیگر همه زندگی­­ام حول این دور خورد :

من زن بودم!!!

2 .

لازم نیست توضیح بدهم، با اولین کنشها و واکنشها دغدغه­هایم فریاد می­زنند و جمله آشنایی که از سوی دوستانم روانه­ می­شود:

_باز می­خواد توجیه کنه! کی گفته تو باید از کار همه زنان عالم دفاع کنی؟

متهم به کوته فکری، متهم به تعصب، متهم به ندیدن واقعیات، متهم به مرد ستیزی، متهم به زن سالاری، متهم به...

من در تمام این سالها متهمم !! و هر روز اتهامم سنگینتر می شود:

_ دیگه نمی­شه باهات حرف زد! خیلی فمینیست شدی!!!

_ من فقط دارم اون چیزی رو می­گم که بهش معتقدم!

اعتقاداتم تا جایی قابل احترام است که به جنسیتم مربوط نشود. دوستانم خاص می­شوند. به دنبال راهی برای دیالوگ می­گردم! سانسور می­شوم! سانسور می­کنم خودم را با تیغه مردانگی! به دنبال همه دریچه­های نور باید بدوم تا اعتقاداتم مجال تنفس بیابد! می­یابد؟؟؟

3.

_این حرفها همه نشون از یه کمبوده!! یه مریضیه!

_یعنی من مریضم؟

من مریضم وقتی به حرفهای راننده تاکسی درباره رانندگی زنان واکنش نشان می دهم! من مریضم وقتی در مقابل حرفهای همسایه­ام درباره زن مطلقه­ای می­ایستم! من مریضم وقتی به دوستم می­گویم در رابطه عاشقانه­اش ابژه نشود! من مریضم وقتی...

من در تمام این سالها مریضم!!

4.

کنار هم که می­نشینیم حرفهای زیادی داریم برای گفتن. برای نالیدن از این همه اتهام و برچسب و ... . جاهایی هست، آدم­هایی هستند که دغدغه­های مشترک حاکم می­شود حتی بر سلام و احوال­پرسی! تنها، تنهایی­ات پر می­شود! و گمان می­بری دریچه های نور چندان دور نیستند!!!

5.

چند ساله بودم؟ نمی­دانم چند ساله بودم که دچار زن بودگی مضاعف شدم! اما حالا _ وقتی در 23 سالگی­ام زندگی می کنم_  بر این زن بودگی اصرار دارم!!!

حاشیه ای بر مطلب " نوشتن مهمتر از جراحی پلاستیک صورت است."

نمی دانم !

نمی دانم و امیدوارم بیراهه نرفته باشم !

برداشتم از مطلب "نوشتن مهمتر از جراحی پلاستیک صورت است." نوعی توصیه به مشارکت بیشتر برای بانوان است . چه چیز کم هزینه تر از نوشتن؛ چه فعالیتی، کنش و یا حتی واکنشی راحت تر از نوشتن؛ نشستن و نوشتن حتی خوابیدن و نوشتن ! آیا سهل تر از این سراغ گرفته اید ؟

با جاری شدن هر کلمه از ذهن و نقش بستن آن بر کاغذ یا مانیتور، یک غنچه از منیت نویسنده می شکفد که عطر آن می رود و می رود تا بر تارک افکار و قلب ها بنشیند و برآیند این عطرهاست که نسیمی، بعد بادی و زان پس توفانی  می آفریند که کژاندیشان را یارای تاب آوردنشان نیست . زیبا نیست پدیداری یک لبخند از پس یک عمر درهمی چهره که گریبان گیرمان شده است برای خود و خوانندگانمان .

اما با احترام فراوان برای خانم مرنیسی، نوشتن حتی موی سپید را نیز درمان گرست . آنجا که نظرات مساعد دیگران می تواند غبار پیری را نیز از سر بزداید، حتی می ماند وقتی دیگر حتی موی سپیدی نیست . نوشتن اکسیر نامیرایی است .


امیدوارم ...

پنج شنبه ای در کنار خانم دالاوی؛ گزارش جلسه نقد رمان خانم دالاوی

  جلسه دوازدهم دی ماه گروه، اختصاص به خوانش و نقد رمان خانم دالاوی، نوشته ویرجینیا وولف داشت. وولف رمان خانم دالاوی را در سال 1925 و به شیوه جریان سیال ذهن نوشت. لازم به یادآوری است که کتاب مورد بررسی گروه قبل از خانم دالاوی، اتاقی از آن خود نوشته ویرجینیا وولف بود. وولف در اتاقی از آن خود، به بیان ایده ها و نظریاتش در زمینه زن و ادبیات و همچنین نقد ادبی پرداخته است. به همین دلیل، یکی از دلایل انتخاب رمان خانم دالاوی توسط گروه، آشنایی با سبک نوشتاری وولف در رمان هایش و همچنین جستجوی ردپای آراء و نظریات او در این رمان بود. 

   خانم دالاوی، رمانی است که ماجراهایش از یک صبح تا شب در شهر لندن به وقوع می پیوندد. داستان با کلاریسا دالاوی، (خانم دالاوی) شروع می شود. در ادامه داستان با دیگر شخصیت های رمان از طریق ذهنیات و افکارشان آشنا می شویم.  شاید بتوان گفت دغدغه اصلی وولف در این کتاب زندگی روزمره زنان و مردان طبقه اشراف و به نوعی مرفه جامعه انگلستان بعد از جنگ جهانی اول است. وولف در این کتاب با سبک ویژه خود، جریان سیال ذهن، به موشکافی دغدغه های این افراد و همچنین روابط آن ها در بطن شهر لندن می پردازد.

  به دلیل ساختار پیچیده کتاب، اتخاذ یک رویکرد منسجم در زمینه نقد و بررسی آن کار مشکلی بود.  با این وجود در جلسه 2 ساعته گروه بحث های مختلف و جالبی درگرفت. نوع شخصیت پردازی، روند کلی رمان، داستان پردازی، ویژگی های زنان داستان، حضور آراء و نظریات وولف در رمان از مهم ترین موضوعاتی بود  که در جلسه مطرح شد.   شرح نظرات اعضای گروه در مورد رمان خانم دالاوی در نوشته های بعدی خواهد آمد.

نوشتن مهمتر از جراحی پلاستیک صورت است.

فاطمه مرنیسی

نوشتن را هر روز به کار برید. پوست شما به خاطر خاصیت عالی نوشتن از نو ساخته می شود! از لحظه­ای که بیدار می­شویم نوشتن فعالیت بافت­های سلولی را ارتقا می­دهد. با اولین علامتی که روی صفحه سفید کاغذ می­گذارید، کیسه­های زیر چشم­تان بلافاصله محو شده و پوست صورتتان از نو تازه می­شود و تا ظهر به بهترین حالت باقی می­ماند. نوشتن با ترکیبات فعالش به بازسازی پوست کمک می­کند و در آخر روز خط صورت­تان کم­عمق­تر شده و چهره­تان دوباره شاداب می­شود.

باید خاطر نشان کنم که نوشتن بهترین دارو برای درمان انواع بحران­ها و چروک­هاست. تنها چیزی را که مداوا نمی­کند موی سفید است...

ادامه مطلب ...

چیزهایی درباره کیت میلت (Kate Millett)

          

 «تظاهرات تنازع بقاست... من اصلا فکر نمی کردم که این همه زن مبارز و آگاه به جنسیت خود ببینم... حالا زنان ایران در مرکز مبارزه ما در جهان قرار گرفته اند...» این گفته ها از آن کیت میلت فمینیست آمریکایی است. او که 8 مارس 1357 ه.ش. در تظاهرات ضد حجاب در کنار زنان ایرانی حضور داشت، _ اگرچه چند روز بعد از کشور اخراج شد_ جز معدود فمینیستهایی است که به فعالیتهای زنان مشرق زمین علاقمند بود. 

میلت مجسمه ساز، فیلمساز ، نویسنده و فمینیست آمریکایی است که نامش بیش از هر چیز با کتاب معروف «سیاست جنسی» گره خورده که در 1970 چاپ  کرده است. سیاست جنسی پایان نامه دکتری میلت در دانشگاه کلمبیا بود که مفاهیم و تفسیرهای جدیدی را به ادبیات جنبش زنان وارد کرد و بعدها مرجع بسیاری از فمینیستها شد.

میلت در ایران نامی آشناست؛ با این وجود، اثری از او ترجمه نشده است. تنها ترجمه از آثار میلت به فارسی بخشهای بسیار اندکی از سیاست جنسی با عنوان«مبانی ایدوئولوژیک، بیولوژیک، جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصادی و آموزشی و پرورشی تئوری سیاست جنسی» است که توسط سازمان زنان در تاریخ نامشخصی به چاپ رسیده است.

این نوشته تلاشی است برای بررسی اهم موضوعاتی که میلت به عنوان یک فمینیست موج دومی به آن توجه کرده است.

ادامه مطلب ...

معرفی مختصر ویرجینیا وولف و اتاقی از آن خود

ویرجینیا وولف (1882 تا 1941) رمان نویس ، منتقد، ومقاله نویس در خانواده ای که کانون ادب و علم بود به دنیا آمد. پدرش لسلی ستیفن مردی ادیب و همسرش لئونارد وولف نویسنده ی کتاب هایی در سیاست و اقتصاد بود. ویرجینیا با خانواده ی بزرگانی چون چارلز داروین ، سیموندز،، لیتن ستراچی و جیمز راسل لوول (پدربزرگش) خویشاوندی داشت و عضو محفل نویسندگان ، هنرمندان و فیلسوفان مشهور به گروه بلومزبری نیز بود که نامدارانی چون لیتن ستراچی ، ا. م . فورستر، راجر فرای و برتراند راسل را در بر می گرفت.

رمان های وولف نمونه ی بسیار عالی شیوه ی تک گفتاری درونی و جریان سیال ذهن در آثار داستانی به شمار می روند. دو رمان اول او، سفر دور (1915) و شب و روز(1919) تا حدی سنتی و واقعگرا هستند. اتاق جاکوب (1922) سرآغاز سلسله رمان های اصیل و درخشان وولف بود. خانم دالووی(1925) به سوی فانوس دریایی (1927) (بهترین اثر وولف) اورلاندو(1928) خیزابها(1931) و سال ها(1937) از این سلسله اند. بهترین داستان های کوتاه وولف  در کتاب دوشنبه یا سه شنبه(1921) گرد آمده اند. او نویسنده ی مقالاتی در نقد ادبی و موضوعات دیگر نیز هست."آقای بنت و خانم براون"(1924) مقاله ای است در انتقاد از سه رمان نویس طبیعت گرا ( آرنولد بنت، گالزورثی و ولز) و "اتاقی از آن خود" (1929) مقاله ی دیگری است درباره ی وضع زنان و مشکلات یک زن هنرمند. وولف در پی یک بیماری روانی و پس از چند اقدام ناموفق در 28 مارس 1941 در لندن خود را در رودخانه غرق کرد. ( گویا توهمات شنیداری نیز داشته است) ( تاریخ ادبیات جهان ، باکنر تراویک / عربعلی رضایی ، جلد دوم ،  تهران ، فرزان روز،1373)

کتاب اتاقی از آن خود درباره ی زنان و داستان نویسی براساس دو سخنرانی ایراد شده در کمبریج در اکتبر 1928 نوشته شده است. این کتاب بر اساس استدلالی خوب و ساده بنا شده است: ناتوانی زنان،یک نوع ناتوانی اجتماعی و اقتصادی است. زن نویسنده ناچار است از دشواری های بزرگ، پیش داوری ها و خودخواهی های اقتصادی مردان جان به در ببرد. و کلید آزادی او ، کلید در اتاقی است که می تواند آن را اتاق خود بنامد و می تواند با همان آزادی و استقلال برادرانش در آن زندگی کند. این اسارت اقتصادی آدم ها را به خشم می آورد : خشم پر هیاهوی تحکم آمیز مرد را که بر ادعای برتری خود پا می فشارد و ابراز انزجار نق نقوی تیز زن را که برای دست یافتن به حقوق خود جیغ می زند. محصول هر دوی این ها ادبیات بد است. چون ادبیات- در این جا داستان- همدردی فراگیری را می طلبد که باید بر فراز احساسات هر دو جنس قرار گیردو آن ها را درک کند. هنرمند بزرگ باید دوجنسی باشد. ( ویرجینیا وولف( زندگینامه) ، کوئن تین بل /سهیلا بسکی، تهران، نیلوفر،1384)