تمام آن چیزهایی که تجربه میکند یک زن، تمام آن چیز هایی است که تجربه نمیکند یک مرد. زن بودن یعنی گیج خوردن در کابوسهایی که دم به دم به سراغت میآیند؛ بیآنکه بدانی، به سراغت می آیند. پـُرت میکنند از احساسهای متضاد دردناکی که هیچ دلیلی برای وجودشان نمییابی. هیچ دلیلی برای بودنشان، آمدنشان ... زن بودن بعضی وقتها مثل زیستن پس از مرگ، رنجآور است.مثل زمانی که دست به خودکشی می زنی و وقتی به هوش می آیی همهی کسانت را میبینی که برای زنده ماندنت تقلا کرده اند و تو با اولین نگاه آشنایی که بر چهرهات مینشیند ،میفهمی که شکست خوردهای و محکومت کرداند به تولد دوبارهای که نمیخواستی...
ادامه مطلب ...آغاز سال 1387، آغاز ما بود. گروهی در امتداد گروههای مطالعاتی دیگر؛ ناممان شد گروه مطالعات 5 . جمعی که دغدغه زنان دارد و گویا جوان است! همه اینها باعث میشد جوری تفاوت بیابیم و به همین دلیل طرحهای جدیدی را برای خود تدارک دیدیم! کتابهای نظری، رمان، حرف درباره تجربه زیستهمان، نوشتن درباره کتابها و..
آغاز گروه ما با کتاب «انقیاد زنان» «جان استوارت میل» بود، به همراه بحثهای آزادی درباره مسایل مختلف. بعدتر رمان «ودیگران» محبوبه میرقدیری هم نقد شد. کتاب بعدی «اتاقی از آن خود» نوشته «ویرجینیا ولف» بود که آهسته و پیوسته پیمودیمش! البته در این میان « کافه پیانو»ی فرهاد جعفری هم خوانده و نقد شد!
حالا این راهرو از آن ماست برای ادامه آن آغازی که با آغاز سال 87 همراه بود. ما اینجا قرار است از همان دغدغههایی بنویسیم که ما را در کنار هم قرار داد. از گزارش جلسات گروهمان تا حرفهایی که دوست داریم جایی مکتوبش کنیم!!
قدم زدن در این راهرو را به شما پیشنهاد می کنیم!